persian-stopwords.txt

ات
اتفاقا
اجراست
احتمالا
احیانا
اخ
اختصارا
اخر
اخرها
اخه
اخیرا
ادمهاست
اراسته
ارام
ارزانتر
ارزومندانه
ارنه
اره
از
ازادانه
ازان
ازانجا
ازانجاکه
ازاین
ازاینرو
ازبه
ازجمله
ازروی
ازسر
ازش
ازقبیل
ازلحاظ
ازنظر
ازو
ازیک
اساس
اساسا
اسان
اسانتر
اسانی
است
استوارتر
اسیبپذیرند
اش
اشان
اشتباها
اشفته
اشکار
اشکارا
اشکارتر
اشنایند
اصطلاحا
اصلا
اصولا
اطلاعند
اغلب
افزودن
افسوس
افقی
اقل
اقلا
اقلیت
اکتسابا
اکثر
اکثرا
اکثریت
اکنون
الا
الاسف
الان
البته
الزاما
الظاهر
المقدور
الهی
الی
ام
اما
امان
امرانه
امروز
امروزه
امسال
امشب
امیدوارم
امیدوارند
امیدواریم
ان
انان
انانی
انجا
اند
اندک
اندکی
انرا
انشاالله
انقدر
انکس
انکه
انم
انها
انهاست
انوقت
انچنان
انچه
انگار
انگاه
انگه
انگونه
اهان
اهای
او
اورد
اوردن
اوست
اول
اولا
اولش
اون
اونهمه
اوه
اویی
ای
ایا
ایشان
ایم
این
اینان
اینجا
اینجاست
اینجوری
اینرو
اینست
اینطور
اینقدر
اینک
اینکه
اینها
اینهاست
اینهمه
اینو
اینچنین
اینگونه
اگاهانه
اگر
اگرنه
اگرچه
اگه
ب
با
بااطمینان
باانکه
بااین
بااینکه
بار
باره
بارها
بارهاوبارها
باز
بازاندیشانه
بازهم
بازیگوشانه
باستثنای
باش
باشد
باعلاقه
بالا
بالاتر
بالاخره
بالاخص
بالاست
بالای
بالضرور
بالطبع
بالعکس
بالقوه
بالله
بالنتیجه
بالنسبه
باهم
باوجود
باوجودانکه
باوجوداینکه
باوجودیکه
باورند
باید
بایستی
بتازگی
بتدریج
بتمامی
بجا
بجای
بجز
بخاطر
بخاطراینکه
بخردانه
بخشه
بخصوص
بخوبی
بد
بدان
بدانجا
بدانها
بدبینانه
بدخواهانه
بدرستی
بدرشتی
بدلخواه
بدون
بدین
بدینجا
بدینسان
بر
برا
براثر
براساس
براستی
بران
برانند
برانهاست
برای
برایت
برایش
برایشان
برایم
برایمان
برحسب
برخلاف
برخوردارند
برخی
برداشتن
بردن
برروی
برعکس
برغم
برمی
برنمی
برو
بروشنی
برپا
بزعم
بزودی
بس
بسا
بسادگی
بسته
بسختی
بسرعت
بسهولت
بسوی
بسی
بسیار
بسیاری
بشان
بشدت
بصورت
بطبع
بطور
بطورکلی
بطوری
بطوریکه
بعد
بعدا
بعداز
بعدازان
بعدازاین
بعدازظهر
بعدها
بعدی
بعضی
بعضیشان
بعضیها
بعضیهاشان
بعضیهایشان
بعلاوه
بعید
بفهمی
بقدری
بکار
بکرات
بلادرنگ
بلافاصله
بلکه
بله
بمراتب
بموجب
بموقع
بنابراین
بنابه
بناچار
بندرت
به
بهت
بهتر
بهرحال
بهش
بهیچ
بود
بودن
بوضوح
بویژه
بی
بیرون
بیش
بیشتر
بین
بینابین
بیهوده
بیگمان
بپا
بگرمی
ت
تا
تاانجا
تاانجاکه
تاانکه
تااینجا
تااینکه
تابه
تاجاییکه
تاحدودی
تاحدی
تازه
تازگی
تاکنون
تاوقتی
تاوقتیکه
تحت
تدریج
تدریجا
تدریجی
تر
ترتیب
ترجیحا
تردید
ترند
تری
ترین
تصریحا
تعدادی
تعمدا
تفاوت
تفاوتند
تفننی
تقریبا
تک
تلویحا
تمام
تماما
تمامشان
تمامی
تند
تنها
تنهایی
تنگاتنگ
تو
تون
توسط
تووما
توی
تویی
ث
ثالثا
ثانی
ثانیا
ج
جا
جای
جایی
جبرگرایانه
جدا
جدااز
جداازهم
جداگانه
جدی
جدیدا
جرمزاست
جز
جزجز
جسورانه
جلو
جلوتر
جلوی
جمع
جمعا
جمعی
جنابعالی
جنس
جهت
جور
جوری
ح
حاشا
حاشاوکلا
حاشیه
حاضر
حاضرم
حاکیست
حال
حالا
حالکه
حالی
حتما
حتی
حداقل
حداکثر
حدود
حرف
حسابی
حسابگرانه
حسب
حضرتعالی
حقیرانه
حقیقتا
حکما
حکیمانه
حول
خ
خالص
خالصانه
خالی
خام
خامسا
خب
خداحافظ
خداست
خداگونه
خردمندانه
خسته
خشمگین
خصمانه
خصوصا
خلاقانه
خواسته
خواه
خواهد
خوب
خوبتر
خوبست
خوبی
خود
خوداند
خوداگاهانه
خودبه
خودت
خودتان
خودتو
خودرا
خودش
خودشان
خودم
خودمان
خودمختارانه
خودمو
خودنمایانه
خودی
خوش
خوشبختانه
خوشبینانه
خوشحال
خویش
خویشتنم
خوگیرانه
خیر
خیره
خیلی
د
دا
داام
دااما
داخل
دادن
دارا
داراست
دارای
دارد
داشتن
داوطلبانه
دایم
دایما
دخترانه
در
دراثر
درازا
درازای
دران
دراین
درباب
درباره
دربدر
دربر
دربرابر
دربه
درتخت
درثانی
درحال
درحالی
درحالیکه
دردکشان
درراستای
درست
درسته
درشت
درشتی
درصورتی
درصورتیکه
درطی
درعین
درکل
درکنار
درمجموع
درمقابل
درمورد
درمیان
درنتیجه
درنهایت
درهر
درهرحال
درهرصورت
درواقع
دریغ
دریغا
درپی
دسته
دشمنیم
دشوار
دشوارتر
دقیق
دقیقا
دلخواه
دلخوش
دلشاد
دم
دهد
دو
دوباره
دوتا
دوتادوتا
دور
دوراز
دورتر
دوساله
دوستانه
دوم
دیر
دیرت
دیرم
دیروز
دیروزبه
دیشب
دیوانه
دیوی
دیگر
دیگران
دیگرتا
دیگری
دیگه
دگربار
دگرباره
دگرگون
ذ
ذاتا
ذالک
ذیل
ذیلا
ر
را
رااز
رابه
راجع
راحت
راحتر
رادر
راسا
راست
راستا
راستی
رسما
رشته
رغم
رفتارهاست
رنجند
رندانه
رهگشاست
رو
رواست
روبرو
روبروست
روبه
روز
روزانه
روزبروز
روزمره
روش
روشن
روشنی
روی
رویش
ریاکارانه
ریز
ریزان
ز
زد
زدن
زده
زشت
زمانی
زنند
زهی
زو
زود
زودتر
زودی
زیاد
زیادتر
زیاده
زیبا
زیباتر
زیر
زیرا
زیراکه
زیرکانه
زیرند
زیرچشمی
زین
س
سابقا
ساختن
ساده
سادگی
سازان
سازهاست
سازی
سازگارانه
ساکنند
سالانه
سالته
سالم
سالهاست
سالیانه
سایر
سایران
سایرین
ست
سخت
سختتر
سخته
سر
سراسر
سرانجام
سراپا
سری
سریع
سریعا
سعادتمندانه
سنگدلانه
سنگین
سه
سهوا
سوم
سیاه
سیخ
سپس
ش
شااالله
شاد
شادتر
شادمان
شاکله
شان
شاهدند
شاهدیم
شاید
شبانه
شبهاست
شتابان
شتابزده
شجاعانه
شخصا
شد
شدت
شدن
شده
شدیدا
شما
شماری
شماست
شمایند
شود
شوراست
شوقم
شیرین
شیرینه
شیک
ص
صادقانه
صاف
صد
صدالبته
صددرصد
صراحتا
صرفا
صریح
صریحا
صریحتر
صمیمانه
صندوق
ض
ضرورتا
ضعیف
ضعیفتر
ضمن
ضمنا
ط
طبعا
طبیعتا
طلبکارانه
طور
طوری
طی
ظ
ظاهرا
ع
عاجزانه
عادلانه
عاقبت
عاقلانه
عالمانه
عالی
عبارتند
عجب
عجولانه
عرفانی
عزیز
عقب
عقبتر
علاوه
علنا
علیرغم
علیه
عمدا
عمدتا
عمده
عمدی
عملا
عملی
عملگرایانه
عموم
عموما
عمیقا
عن
عنقریب
عینا
غ
غالبا
غزالان
غیر
غیراز
غیرازان
غیرازاین
غیرتصادفی
غیرطبیعی
غیرعمدی
غیرمستقیم
غیریکسان
ف
فاقد
فبها
فر
فراتر
فراتراز
فراوان
فردا
فعالانه
فعلا
فقط
فکورانه
فلان
فلذا
فناورانه
فهرستوار
فورا
فوری
فوق
ق
قاالند
قابل
قاطبه
قاطعانه
قاعدتا
قانونا
قبل
قبلا
قبلند
قد
قدر
قدرمسلم
قدری
قرار
قراردادن
قریب
قضایاست
قطعا
قیلا
ک
کارافرینانه
کاربرمدارانه
کارند
کاش
کاشکی
کاملا
کاملتر
کان
کاین
کجا
کجاست
کدام
کدامند
کدامیک
کرات
کرد
کردن
کرده
کز
کزین
کس
کسانی
کسی
کشیدن
کل
کلا
کلی
کلیشه
کم
کمااینکه
کمابیش
کماکان
کمتر
کمتره
کمی
کنار
کنارش
کنان
کنایه
کند
کنم
کنند
کننده
کنین
کردین
که
کودکانه
کورکورانه
کی
کیست
ل
لا
لااقل
لاجرم
لب
لذا
لزوما
لطفا
لیکن
م
ما
مات
مادام
مادامی
مادامیکه
ماست
ماشینوار
ماقبل
مالا
مالامال
مامان
مانند
ماهرانه
ماهیتا
مایی
مبادا
متاسفانه
متعاقبا
متفاوتند
متفکرانه
متقابلا
متوالی
متوسفانه
مثابه
مثل
مثلا
مجبورند
مجددا
مجرمانه
مجموع
مجموعا
محتاجند
محتاط
محتاطانه
محکم
مخالفند
مختصر
مختصرا
مخصوصا
مدام
مداوم
مدبر
مدبرانه
مدتهاست
مدتی
مرا
مراتب
مرتب
مرتبا
مردانه
مستحضرید
مستعد
مستقلا
مستقیم
مستقیما
مستمر
مستمرا
مستند
مسلم
مسلما
مسیولانه
مشت
مشترکا
مشخص
مشغول
مشغولند
مشکل
مشکلتر
مطلق
مطلقا
مطمانا
مطمانم
مطمنا
مع
معتقدم
معتقدند
معتقدیم
معدود
معذوریم
معلق
معلومه
معمولا
معمولی
مغرضانه
مغلوب
مفیدند
مقدار
مقصر
مقصری
مقلوب
مکرر
مکررا
ملزم
ممیزیهاست
منتهی
منحصر
منحصرا
منحصربفرد
منصفانه
منطقا
منطقی
منی
مواجهند
موجب
موجودند
موخر
مورد
موقعیکه
مون
می
میان
میزان
مگر
مگرانکه
مگراینکه
ن
ناامید
نااگاهانه
ناتوان
ناخواسته
ناخوانده
نادیده
ناراضی
ناسازگارانه
ناشناخته
ناکام
ناهشیار
ناپذیر
ناچار
ناگزیر
ناگهان
نباید
نبش
نتیجتا
نخست
نخودی
ندارد
ندرت
ندرتا
نرم
نرمی
نزد
نزدیک
نزدیکتر
نسبت
نظرا
نظربه
نظیر
نفرند
نفهمی
نقادانه
نمی
نه
نهان
نهایت
نهایتا
نواورانه
نوع
نوعا
نومید
نیازمندانه
نیازمندند
نیز
نیست
نیک
نیمی
ه
ها
های
هاست
هان
هایی
هدف
هر
هرازچندگاهی
هرانچه
هرجا
هرزچندگاهی
هرساله
هرقدر
هرکدام
هرکس
هرکسی
هرکه
هروقت
هرچقدر
هرچند
هرچه
هرگاه
هرگز
هرگونه
هزارها
هست
هستند
هشیارانه
هق
هم
همان
همانا
همانطور
همانطورکه
همانطوری
همانطوریکه
همانقدر
همانند
همانها
همانی
هماهنگتر
همخوان
همدلانه
همدیگر
همزمان
همسو
همسوبا
همکارانه
همنوا
همه
همواره
همی
همیشه
همیشگی
همین
همینطور
همینطورکه
همینطوری
همینطوریکه
همینکه
همچنان
همچنانکه
همچنین
همچون
همچین
همگام
همگان
همگی
هنوز
هنگامیکه
هوشمندانه
هوشیارانه
هوی
هی
هیچ
هیچکدام
هیچکس
هیچی
هیچیک
هیچگاه
هیچگونه
و
وابسته
واضح
واضحتر
واقع
واقعا
واقعی
واقفند
وای
وجه
وجود
وجودیکه
وحشت
ور
ورا
ورای
وزو
وضوح
وقتی
وقتیکه
ولی
ولیکن
وهمین
وی
ویا
ویژه
وگر
وگرنه
یا
یااز
یاانکه
یااینکه
یابد
یارب
یافتن
یعنی
یقینا
یک
یکایک
یکبار
یکباره
یکجا
یکجانبه
یکجور
یکجوری
یکدم
یکدیگر
یکریز
یکزمان
یکسال
یکسره
یکسری
یکطرفه
یکنواخت
یکی
یکپارچه
یه
یواش
پ
پارسال
پارسایانه
پاره
پایین
پدرانه
پدرپی
پدیده
پذیر
پذیرند
پراکنده
پرتحرک
پرخاشگرانه
پرسان
پرشتاب
پرشور
پروردگارا
پریروز
پس
پشت
پشتوانه
پشیمونی
پنهان
پهن
پی
پیامبرانه
پیداست
پیدرپی
پیرامون
پیش
پیشاپیش
پیشتر
پیوسته
پیگیر
چ
چارده
چاله
چاپلوسانه
چت
چته
چرا
چراکه
چطور
چقدر
چکار
چنان
چنانکه
چنانچه
چند
چندان
چندانی
چندروزه
چندماهه
چندمین
چنده
چندین
چنین
چه
چهارهزار
چو
چون
چی
چیز
چیزهاست
چیزیست
چیست
چیه
چگونه
ژ
گ
گاه
گاهی
گذاران
گذاری
گذاشتن
گر
گردید
گرفتارند
گرفتن
گرمی
گرنه
گرچه
گفت
گمان
گهگاه
گونه
گویا
گویان
گویی
ابلهانه ها
:
!
.
,
،
.
!
:
;
"
'
/
"
:
|
: